رمان کوری
کوری
این هفته یه دوست یه کتابی برام آورد و گفت بخون رمانی به اسم کوری اثر ژوزه ساراماگو این نویسنده به خاطر این رمان در سال 1998 جایزه نوبل می گیره البته من به خاطر جایزه نوبل این کتاب را نخوندم چون کمی که خوندم موضوع کتاب منو گرفت و یه موضوع جدید بود . شهری که تو اون همه مردم به تدریج و ناگهان کور می شوند و فقط یک نفر بینا می ماند از شیوع بیماری از قرنطینه ها از رفتار افراد بعد از کوری از خیلی چیزهای دیگه این کتاب خوشم اومد و یه دید جدیدی بهم دست داد . نمی دونم شاید بعضی از شما این کتاب را خواندید ولی انصافا خانم مینو مشیری که مترجم این کتاب هست و آقای محمد رضا جعفری ویراستار کتاب عالی کار کردند . کتاب چاپ هفدهمش برای انتشارات نشر علم هست . البته تو اینترنت هم فایل پی دی اف کتاب هست ولی من شخصا علاقه ای به خواندن کتاب تو اینترنت ندارم و تا کاغذ را ورق نزنم اون حس قشنگ کتاب خوندم بهم دست نمی ده واسه همین به شما پیشنهاد می کنم اگه دوست داشتید و وقتش را داشتید حتما این کتاب را بخونید .
پ . ن : البته این کتاب به نظر من عالی بود نظر شما را نمی دونم شاید جذبتون نکنه !!!!
نکته انحرافی : نظر اون هایی هم که به این کتاب جایزه ای بزگ چون نوبل را دادند با نظر من یکی بوده !!!
اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیباییها را تنها دیدن و چه بدبختی آزار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است.(دکتر علی شریعتی)